-گرچه از حاکمیت رؤیا بر زندگی اتفاق قشنگی حاصل نمیشه، اما حس میکنم آدمها نیازمند رؤیاهایی امن هستند، بهش رؤیا نگیم، بگیم اهدافی ناحریصانه و ایمن از گزند جمعیت از جمله حرفهایی که زدنشون محوشون میکنه، موجودیتشون وابسته به موجودیت سکوتی هست اطرافش تشکیل شده، اون سکوت از شهد زندگیت مراقبت میکنه
-دنیا به قدر کفایت آدمهای موفق، غنی و مفتخِر داره؛ من از یکجایی به بعد تصمیم گرفتم ناکافی، ساده و عادی باشم؛ و این از سستیام ناشی نمیشه، یک نگاه درونی حاصل از تنهاییهای عمیق و ممتد، یک اراده درونی من رو به این واداشته، یک غرور اساطیری نسبت به سادگی و آرامش. آرامش انقدر لطیفه که حتی اگه بهش فکر کنی خدشهدار میشه. برخورد با آرامش احتیاط بینهایتی میطلبه. گرچه آرامش هم گاهی مثل ما نیاز به تنهایی پیدا میکنه و از خونمون میره تا با خودش خلوت کنه.
-طبیعت معطوف به اراده.
-سکوت، سکوت، عشق.
-جاری، جاری، عمیق.
درباره این سایت